حرفهایی با خودم

میترا جون سلام
 می بینم  زانوی غم بغل گرفتی و عمیق تو فکری  چهره ات هم که غمگین وخسته است. چی شده دختر؟ باز چی شده ؟
نکنه گذاشته باشی روزگار با تو هر چی می خواهد بکنه. مبادا اسیرش شده باشی وجلوی مسائل زندگی کوتاه اومده باشی و احساس شکست و نا توانی کنی. نه من که باورم نمیشه  هر چی باشه تو کلی روانشناسی خوندی یک عمر سعی کردی خودت  و اادم ها رابشناسی  راههای شاد بودن و بی خیال مشکلات(ای ببخشید باید بگم  مسائل)شدن را یاد گرفتی این همه حل المسائل این و ان بودی هر کی حرف های دلش سنگین میشد می موند چه کنه سه سوته زنگی می زد که بریم بیرون کلی حرف دارم بزتم دارم می ترکم . بیا که بهت شدید نیاز دارم و تو سنگ صبورش می شدی . حالا خودت نشستی و داری غصه می خوری که چی ؟
که یک عمری درس خوندی و زحمت کشیدی و سعی کردی بینش ومعرفت کسب کنی که ادم درستی باشی و حالا یک ماه داری می گردی و نمی تونی یک خانه  مناسب پیدا کنی ک از پس کرایه اش بر بیایی.  دبیر مملکتی اما یا نمی تونی وام بگیری یا باید وام ۲۵٪ بگیری .حال که نیاز داری کسی باشه که یک خورده درد دل کنی  تنهای تنهایی و بقیه کار دارند ، هوا گرم نمی تونند پیش تو بیاند. برای یک وام گرفتن کلی ناز و عشوه میان .یکی پیدا میشه حسابی سر کارت میذاره که برات یک کاره نیم وقت پیدا میکنه ولی ازش بوی کثافت کاری بلند میشه و تو یک شب تا صبح اشک می ریزی که چرا ادمها این قدر پست شدند وهمه چی بی ارزش.
پاشو این حر ها را بگذار کنار یک راهی پیدا کن خودت را از این حالت بیرون بیاری که دنیا اصلا ارزش این حرف ها رانداره بلند شو راه هایی که یاد گرفتی را انجام بده که بفهمی چقدر تو توانا یی و از پس همه چیز بر میایی
 
نظرات 2 + ارسال نظر
مریم سه‌شنبه 14 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 10:34 ب.ظ http://www.salot-preto.blogsky.com

سلام وبلاگ قشنگی داری با نوشته های قشنگ یه سری به من بزن خوشحال میشم منتظر مطالب جدید شما می مانم فعلا بای

امین چهارشنبه 15 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 10:34 ب.ظ

دوباره سلام و سرو کله ی من پیدا شد.بی موقع که نیس؟
مونو لوگ جالبت رو خوندم. خوب با خودت دردودل می کنی!
باید ازت یاد بگیرم.حالا حالا مونده تا روزگارو آدماشو ببینی
یه وقتایی می بینی که زور روزگار از زور تو خیلی بیشتره ولی به قول یه بزرگ : فعلا یادم رفته ! هر وقت جمله ی کامل یادم اومد برات می فرستم.آهان یادم اومد: آسیا باش. درشت بگیر و نرم باز ده. می تونی اینو سرمشق زندگیت کنی این طور
خیلی از حماقت های خیلی از آدما برات قابل تحمل می شه.
می تونی حماقتهای چند ساله ی بعضی ها رو هم تحمل کنی
کتاب های روان شناسی رو هم وللش!!!!!!!!!!
دستور العمل های شاد زیستن رو هم وللش! شرایط و محیط و جامعه باید عوض شن تا تو هم عوض شی. ولی به قول یه
نویسنده ی دیگه:
دختر سیاه پر دلی باش. مثل طبل دو رو باش. بگذار زندگی
به یک روی تو ضربه بزند . تو روی دیگر را دست نخورده نگه دار.

فلسفه ی من توی زندگی همین دو جمله ی اخیره وگرنه اصلا
نمی تونستم زندگی و بعضی از آدمای احمقش رو تحمل کنم
این دو جمله خیلی تحملم رو زیاد می کنه.

خوبه که خودت به این نتیجه رسیدی که توانایی حتما هستی
تازه خیلی از مشکلات زودگذر و موقتی اند حتما حل می شن

فقط حال رو از دست نده چون تنها چیزی که در اختیار داری
لحظه ی اکنون است . به امید موفقیت تو دوست عزیز
باز هم به سراغ وبلاگت میام و برات نظر می نویسم . موافقی؟

شاد باش.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد